معجزات پیامبران متفاوت است. اختلاف معجزات پیامبران در ادوار مختلف از این جهت ناشی شده که معجزه هر پیامبری، متناسب با برترین توانایی و هنرنمایی همان دوران است.
برجستهترین معجزات حضرت محمد صلی الله علیه و آله معجزه قرآن است که شامل اعجاز لفظی و اعجاز معنوی است. معجزات فراوان دیگری هم از پیامبر صادر شده است.
اما در این میان یکی از معجزههای مهم پیامبر ناشناخته مانده است.
توضیح این که در دوران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله برترین توانایی اعراب دو چیز بوده: یکی شعر و ادبیات و دیگری شجاعت و جنگاوری.
از این رو قرآن معجزه نخست پیامبر صلی الله علیه و آله است که در مقابل هنر شعر آنها قد علم کرده است.
کفار در مواجهه با قرآن متوجه قدرت فوق العاده ادبی (اعم از لفظی و معنوی) شدند و به ناچار به ناتوانی بشری در آوردن مثل قرآن اذعان کردند.
اما معجزه دوم حضرت در مقابل قدرت شمشیر اعراب و شجاعت و جنگاوری آنان چیست؟!!!
کدام شمشیر، شجاعان مطرح جهان را به ناتوانی و عجز بشری معترف ساخت؟!!!
کدام جنگاوری، پهلوانان نامی را به زمین انداخت و قدرت الهی را به آنان نشان داد؟!!!
کدام قدرت اللهی از آستین کدام ید اللهی برون آمد تا حجت بر همگان تمام شد؟!!!
آیا تنها همین، برای کینهورزی عمیق و حسادت سوزنده نسبت به علی ابن ابی طالب کافی نیست؟!!!
همان گونه که هنوز فریاد قرآن در هل مبارز بی پاسخ است…
همین گونه نعره شجاعت علی در میدانهای شجاعت بی پاسخ است!
همان گونه که در صدر اسلام شجاعت علی، کینه و حسادت منافقان را شعلهور ساخت…
همین گونه در این دوران، دشمنان علی از کینه به خود میپیچند و از حسادت در خود میسوزند!
مشکل اینجاست!!!
خود را گول نزنیم دشمن علی راضی شدنی نیست که نیست!!!
اکنون به این حدیث ناب توجه کنید:
متوکل به ابن سکیت گفت: در حضور من مسئله دشواری از امام هادی علیه السلام بپرس (تا حضرت درمانده شود و آبرویش برود.)
ابن سکیت از آن حضرت پرسید: چرا خداوند موسی را با معجزه عصا فرستاد و عیسی را با معجزات شفای کور مادرزاد و شفای پیس و زنده کردن مردگان فرستاد و (اما) محمد صلی الله علیه و آله را با (دو) معجزه قرآن و شمشیر؟
امام هادی علیه السلام فرمود: خداوند موسی را با معجزه عصا و ید بیضا (دست درخشان) در زمانی فرستاد که جادو بر اهل آن زمان چیره بود (و جادوگری هنر مطرح دوران بود و جادوگران سرآمد آن عصر بودند). پس موسی از راهی آمد که جادوی آنها را مقهور ساخت و بر آنان برتری یافت و چیره گردید و (بدین وسیله) حجت را بر آنها تمام نماید.
و خداوند عیسی را با معجزههای شفای کور مادرزاد و شفای پیس و دست درخشان و زنده کردن مردگان در زمانی فرستاد که پزشکی بر اهل آن دوران چیره بود (و توانایی مطرح آن دوران بود) پس عیسی از راه شفای کور مادرزاد و شفای پیس و زنده کردن مردگان به اذن خدا وارد شد و آنان را مقهور ساخت و بر آنان برتری یافت و چیره گشت.
و (اما) محمد صلی الله علیه و آله با (دو معجزه) قرآن و شمشیر آمد، در دورانی که شمشیر (و شجاعت و جنگاوری) و شعر (و ادبیات فاخر) بر اهل آن دوره چیره شده بود (و این دو برترین هنر دوران بود) پس (از این رو) پیامبر، قرآن درخشنده و شمشیر قاهر را آورد و آنان را مقهور خود ساخت و بر شعر آنان و قدرت شمشیر زنیشان برتری یافت و چیره گردید و حجت الهی را بر آنان ثابت گردانید.
ابن سکیت (که درمانده شد ادامه داد) در این دوران حجت کدام است؟
امام فرمود: (حجت در این دوران) خرد هست که به وسیله آن دورغ گوی بر خدا شناخته و تکذیب میشود.[1]
[1]- وَ قَالَ الْمُتَوَكِّلُ لِابْنِ السِّكِّيتِ اسْأَلْ ابْنَ الرِّضَا مَسْأَلَةً عَوْصَاءَ بِحَضْرَتِي فَسَأَلَهُ فَقَالَ لِمَ بَعَثَ اللَّهُ مُوسَى بِالْعَصَا وَ بَعَثَ عِيسَى بِإِبْرَاءِ الْأَكْمَهِ وَ الْأَبْرَصِ وَ إِحْيَاءِ الْمَوْتَى وَ بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْقُرْآنِ وَ السَّيْفِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع بَعَثَ اللَّهُ مُوسَى بِالْعَصَا وَ الْيَدِ الْبَيْضَاءِ فِي زَمَانٍ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِهِ السِّحْرُ فَأَتَاهُمْ مِنْ ذَلِكَ مَا قَهَرَ سِحْرَهُمْ وَ بَهَرَهُمْ وَ أَثْبَتَ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ وَ بَعَثَ عِيسَى بِإِبْرَاءِ الْأَكْمَهِ وَ الْأَبْرَصِ وَ إِحْيَاءِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ فِي زَمَانٍ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِهِ الطِّبُّ فَأَتَاهُمْ مِنْ إِبْرَاءِ الْأَكْمَهِ وَ الْأَبْرَصِ وَ إِحْيَاءِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ فَقَهَرَهُمْ وَ بَهَرَهُمْ وَ بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْقُرْآنِ وَ السَّيْفِ فِي زَمَانٍ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِهِ السَّيْفُ وَ الشِّعْرُ فَأَتَاهُمْ مِنَ الْقُرْآنِ الزَّاهِرِ وَ السَّيْفِ الْقَاهِرِ مَا بَهَرَ بِهِ شِعْرَهُمْ وَ قَهَرَ سَيْفَهُمْ وَ أَثْبَتَ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ فَقَالَ ابْنُ السِّكِّيتِ فَمَا الْحُجَّةُ الْآنَ قَالَ الْعَقْلُ يُعْرَفُ بِهِ الْكَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَيُكَذَّب